در نقد برنامه رونق تولید با محوریت پرداخت تسهیلات

ساخت وبلاگ

در درس مدیریت آموختيم كه در لابلاي تعاريف متعدد و متكثر از مديريت و كاركرد آن ، چنانچه قرار به تعريفي خلاصه و محدود باشد مي توان مديريت را تصميم گيري و حل مسئله تعريف كرد و در باب موانع حل مسئله و تصميم مديريتي ، با این نکته آشنا شدیم که چهار روش يا مدل براي فرار از تشخیص درست و حل مسئله در برخي مديران وجود دارد که تشخیص و حل درست مسئله توسط آنانی که باید تصمیمات مهمی بگیرند را مخدوش و ناقص مي كند .

1- اجتناب آرام : وقتی نتایج سوء ناشی از عدم تصمیم به موقع و درست و حل مسئله زیاد نیست برخی مدیران اساسا از اخذ تصمیم و حل مسئله خودداری می کنند .

2- تغیير آرام : وقتی نتایج و آثار سوء عدم تصمیم و حل مسئله خیلی زیاد و حاد است مدیر تصمیم می گیرد اما به جای تحلیل کامل وضعیت و انتخاب بهترین گزینه و راه حل ، اولین بدیل در دسترس و کم خطر به عنوان راه حل انتخاب می شود .

3- اجتناب دفاعی : در این حالت چون مدیر دانش و تجربه حل مسئله را ندارد سعی در فرار از حل مسئله مي نمايد و با فرافکنی و یا احاله موضوع و مسئله به دیگران سعی می  کند مشکل و مسئله را از سر خود باز کند .

4- ترس و هراس : بدلیل فشار ناشی از مشکل و مسئله و از طرفي ، محدود بودن زمان که آن نیز خود باعث تشدید فشار می گردد مدیر دچار اختلال و فشار عصبی و روانی می شود و این شرایط او را از تحلیل درست وا می دارد و فشار هر لحظه بیشتر می شود و مسیر حل مسئله دور و دورتر .

چهار روش فوق به عنوان راهكاري براي فرار از اقدام درست مديريتي معمولا از سوي افراد ضعيفي كه به غلط در جايگاه مديريت يك مجموعه قرار گرفته اند اما تلاش مي كنند جايگاه خود را حفظ نمايند و طمع به پست و مقام و مزاياي آن اجازه واگذاري پست و جايگاهي كه به غلط اشغال كرده اند نمي دهد مورد استفاده قرار مي گيرد . درك اين موارد چهارگانه توسط پرسنل شركت شهركهاي صنعتي استان مركزي بسيار ساده است چون در سنوات قبل و مديريت سابق اين مجموعه دقيقا همين تفكر حاكم بود (البته بحث و ذكر مصاديق و ... در اين باب مثنوي صد من است اما چون قصد اين نوشتار پرداختن به اين موضوع نيست لذا از بسط مطلب و توضيح آن خودداري مي شود) .

اما در برخي موارد و زمانها نه عامل ضعف مديريتي بلكه حجم مسئله و مشكل نيز باعث خطاي در تشخيص مسئله و تصميم گيري مي گردد .

وخیم بودن شرایط بخش تولیدی و بویژه صنعت و معدن دیگر موضوعی اختلافی نیست و به یک مسله و موضوع مورد توافق همگانی تبدیل شده است اما آنچه به عنوان برنامه رونق تولید تعریف شده است و سیاستی که متولیان امر اتخاذ کرده اند که همان پرداخت تسهیلات به این بخش است بیشتر از جنس موقعیت دوم از گزینه های چهار گانه فوق است یعنی اولین و یا نزدیک ترین بدیل به عنوان راه حل مسئله انتخاب شده و مورد استفاده قرار می گیرد در حالی که تحلیل وضعیت بخش و ابعاد مشکلات حوزه صنعت و معدن نشان می دهد که اصلی ترین مشکل بخش ، تامین مالی نیست هر چند در بیان مشکل و مانع ، به کمبود نقدینگی و سرمایه اشاره می شود اما این کمبود نقدینگی خود معلول علت یا علل دیگری است که تا آنان رفع نشود دادن مسکن تحت عنوان تسهیلات آنهم با عوارضی که دارد نه تنها به رفع مشکل و حل مسئله کمک نمی کند بلکه شاید ایجاد تاخیر حداقلی براي مواجهه با اصل موضوع و تعطيلي برخي صنايع کند اما نمی تواند نجات بخش حال و روز وخیم بخش تولید باشد .لذا به نظر می رسد این کار یعنی پرداخت تسهیلات شباهت زیادی به گسترش آموزش عالی در کشور داشته باشد آنجا که در سالهای دور ، برای حل مشکل جمعیت جوان کشور و عدم ظرفیت تامین شغل و .... سیاست گسترش آموزش عالی پیش گرفته شد تا مشکل اشتغال جوانان به تاخیر افتاده بلكه فرجی حاصل شود .

از طرفي پرداخت تسهيلات با نرخهاي بالا ضمن اينكه مشكل صنايع را حادتر مي كند در عين حال از اين فرصت بيشتر بانكها استفاده مي نمايند تا برخي مطالبات معوق خود را با دادن وام جديد به واحدهاي صنعتي بدهكار   ، تبديل به دين حال و به نوعي تقسيط مجدد كنند لذا اگر بررسي كامل و جامعي شود درصد اندكي از وام ها به شكل واقعي معني تزريق منابع جديد پيدا كرده و در مسير سرمايه در گردش يا سرمايه گذاري جديد قرار مي گيرد .

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:33  توسط محمد رضا گودرزی  | 
رشد سرطاني فساد در كشور...
ما را در سایت رشد سرطاني فساد در كشور دنبال می کنید

برچسب : نقد,برنامه,رونق,تولید,محوریت,پرداخت,تسهیلات, نویسنده : emrg535 بازدید : 128 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:47